˚°◦.♥.◦°˚زندگی باطعم عشق˚°◦.♥.◦°˚˙
♥زندگی با طعم عشق♥
صفحـہ اصلے ✘ آرشـ ـیو مطالـ ـب ✘ ایمـ ـیل ✘ پروفـ ـایل ✘ طـ ـراح قالـ ـب
ماهی مون هی می خواست یه چیزی بهم بگه .
تا دهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه .
دست کردم تو آکواریوم درش آوردم .
شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن .
دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو .
اینقده بالا پایین پرید خسته شد وخوابیـــد .
دیدم بهترین موقع است تا خوابه دوباره بندازمش تو آب.
نظرات شما عزیزان:
برچسب هـا :
ѕнιк-gнαĻєв |